پارت ۱۰۵
جونگکوک بدون اینکه پلک بزنه رو به جونگسو گفت:
– «لپتاپتو باز کن. فیلمای پاکشده رو برگردون. الان وقتشه ببینیم موش کیه.»
جونگسو بدون معطلی لپتاپشو بیرون کشید، سیم مخصوص هک رو وصل کرد به سیستم اصلی. انگشتاش با سرعت روی کیبورد میرقصید. نور آبی صفحه، صورت جدی و مصممشو روشن کرده بود؛ همون هکری که توی دنیای زیرزمینی به اسم «عقرب سیاه» شناخته میشد.
در همین لحظه جونگکوک سرشو کمی چرخوند سمت تهیونگ:
– «آدمارو آماده کن. هر لحظه ممکنه به انبار حمله کنن.»
تهیونگ با جدیت سر تکون داد و بلافاصله از اتاق بیرون رفت. صدای قدمهای سریعش در راهرو پیچید و بعد فریادهای محکم برای آمادهباش دادن آدمها شنیده شد.
چند دقیقه بیشتر نگذشته بود که جونگسو نفس عمیقی کشید و گفت:
– «پیداش کردم… دزد لو رفت.»
تصویر بازسازیشده روی مانیتور ظاهر شد. چهرهی کسی که انتظارشو نداشتن، با وضوح کامل روی صفحه نقش بست…
– «لپتاپتو باز کن. فیلمای پاکشده رو برگردون. الان وقتشه ببینیم موش کیه.»
جونگسو بدون معطلی لپتاپشو بیرون کشید، سیم مخصوص هک رو وصل کرد به سیستم اصلی. انگشتاش با سرعت روی کیبورد میرقصید. نور آبی صفحه، صورت جدی و مصممشو روشن کرده بود؛ همون هکری که توی دنیای زیرزمینی به اسم «عقرب سیاه» شناخته میشد.
در همین لحظه جونگکوک سرشو کمی چرخوند سمت تهیونگ:
– «آدمارو آماده کن. هر لحظه ممکنه به انبار حمله کنن.»
تهیونگ با جدیت سر تکون داد و بلافاصله از اتاق بیرون رفت. صدای قدمهای سریعش در راهرو پیچید و بعد فریادهای محکم برای آمادهباش دادن آدمها شنیده شد.
چند دقیقه بیشتر نگذشته بود که جونگسو نفس عمیقی کشید و گفت:
– «پیداش کردم… دزد لو رفت.»
تصویر بازسازیشده روی مانیتور ظاهر شد. چهرهی کسی که انتظارشو نداشتن، با وضوح کامل روی صفحه نقش بست…
- ۳.۸k
- ۰۶ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط